در آغوش خدا

یک وبلاگ کاملا معمولی

در آغوش خدا

یک وبلاگ کاملا معمولی

میدونم عید است اما ....!!!

میدونم که عید هست اما .....


عید هست . عید مسلمانان. عیدی که همه فرقه های مسلمان قبولش دارن .

اما دریغ.... دریغ از یک بند انگشت غیرت  و اتحاد ........فریاد و آه از سکوت ....


هابیل و قابیل


از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون هابیل
از همان روزی که صدر پیغام‌آوران باریتعالی، زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود

از همان روز که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود
HUMANITIES

بعدها دنیا پراز آدم شد و این آسیاب هی گشت و گشت
قرنها از مرگ انسان هم گذشت، ای دریغا آدمیت برنگشت.
صحبت از پاکی و مروّت ابلهی است
صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست، قرن قرن ……..

من که از پژمردن یک شاخه گل، از فغان یک قناری در قفس
از نگاه ساکت یک کودک بیمار، حتی قاتلی بردار،
اشک در چشمم و بغضم در گلوست، ونه در این ایام زهر، زهر دارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم، صحبت از پژمردن یک برگ نیست،
وای ….. ! جنگل را بیابان می‌کنند.
دست خون‌آلوده خویش را در پیش خلق پنهان می‌کنند.
هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا، آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند.

صحبت از پژمردن یک برگ نیست، فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست ، فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست، فرض کن جنگل بیابان است از روز نخست
در کویری سوت و کور، در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ‌محبت مرگ‌عشق، گفتگو از مرگ انسانیت است
گفتگو از مرگ انسانیت است !

مدت عمر مفید

 

70-35-10-15=10


شیخ علی اکبر تهرانی می گوید:

آیا ارزش دارد انسان به خاطر هفتاد سال زندگی که سی و پنج سالش شب است و او در خواب ، ده سالش بچه است و چیزی از زندگی نمی فهمد ، پانزده سالش را هم که یا توی راه است یا سر سفره و یا در دستشویی صرف می کند ، فقط بخاطر ده سال تا خدا خدایی می کند در آتش جهنم بسوزد ؟  

                                              اما افسوس که در اکثر مواقع یادمون میره که موقتی به این دنیا اومدیم و فکر میکنیم تا همیشه اینجا موندگاریم 

شاید به خاطر این هست که مرگ را از خودمون دور میدونیم و فکر میکنیم حالا که من هنوز جونم و حالا حالاها برای عمر کردن و توبه کردن وقت دارم اما ((چه زود  دیر میشود گاهی!!!)).  همونطور که با یک حساب ساده از مدت زمانی که از عمرمون گذشته میبینیم که انگار همین دیروز بود که رفتیم کلاس اول دبستان . یا همین دیروز بود که سر کلاسهای مدرسه بودیم .یا همین دیروز بود که میخواستم ازدواج کنم و یا و یا و یا .... آره دوست من

این مابقی عمرمون هم با همون شتاب گذشته میگذره....و خدا کنه انگشت حسرت به دهان نبریم که :(( ای وای چه زود گذشت و من هنوز خوابم...)) اا

ما خیلی هیچیم !!!!!

VoyagerI در سال 1990 از زمین به فضا بلند شد. این سفینه وظیفه عکس برداری از تمام سیاره ها را داشت که طی عکس برداری ، هنگامی که چند درجه از منظومه شمسی  خارج شده بود عکسی گرفت که در این عکس شما می توانید نقطه ای بسیار ریز به اندازه یک پیکسل را ببینید.





بله ، این نقطه ، سیاره ی آبی خودمان، زمین است. این عکس از چهار میلیارد مایلی ما گرفته شده است که بسیار جالب و باورنکردنی می باشد.


وقتی شما به آن نگاه می کنید چیزی جز یک نقطه نمی بینید، این نقطه .اینجاست ، خانه ماست ، ما هستیم ، جایی که همتون می شناسیدش ، مرکز تمام شادی ها و غم ها ، مرکز هزارن دین و مذهب ، محل زندگی هر قهرمان و ترسو ، محل زندگی هر معلم اخلاق ، محل زندگی هر زوج عاشق و ...


خوب حالا یکم فکرمون به کار می افته که وقتی خدایی چنین آسمانی را خلق کرده و ما را اشرف مخلوقاتش قرار داده حتما یک هدفی داشته...

از طرفی حالا وقتی میگیم ( الله اکبر ) بزرگی اون بیشتر قابل لمس هست برامون

وقتی میخوایم به چیزی مغرور بشیم این نقطه یادمون میاره که ما از این هم کمتر هستیم!!!!

کافی هست یکم تیزبین باشیم و یاد صفات خدا و این نقطه بیافتیم

امیدوارم یکم قوه تفکرمون را قلقلک کرده باشه...............



فکر کردن = هفتاد سال عبادت؟؟؟

به نام خدایی که جز محبت از او ندیدم

حتما همگی این سخن را شنیدیم که (( یک ساعت تفکر معادل هفتاد سال عبادت است ))

و اگر این سوال را از ما بپرسن که چطور فکر کردنی اینچنین اثری را داره ؟توی دلمون فکر می کنیم که خوب معلومه فکری که ما را به خدا نزدیک تر کنه ....

من هم این سوال را از خیلی ها پرسیدم و خیلی کتابها را خوندم اما اون جواب و اثر مطلوبم را هنوز پیدا نکردم

اینقدر ها هم که بنظر میاد این جواب ساده نیست . باور نداری شروع کن به فکر کردن و ببین نتیجه چی میشه.!

چی شد تونستی یک ساعت فکر کنی؟..... نیم ساعت چطور؟ .......ربع ساعت چی؟

شاید یکم مسخره بنظر بیاد اما به نظر من . ما اکثرمون فکر کردن بلد نیستیم.

من سعی میکنم از امروز تا رمضان سال آینده روی این موضوع کار کنم و نتیجه ها را اینجا بنویسم...

سعی میکنم کسانی که توی علوم دینی مطالعاتی داشتن را پیدا کنم و ازشون بخوام هم روش فکر کردن را به من یاد بدهند و هم ربع ساعتی را فکر کنن و فکرشون را برای من و شما روی کاغذ بنویسن تا ما هم با داشتن این مثالها یاد بگیریم چطور فکر کنیم

یکی از اصحاب پیامبر که من ایشون را نمونه خوبی برای شروع تحقیق میدونم (ابوذر غفاری) هستن.

کسی که پیامبر در موردشون فرمودن: (( عبادت ابوذر فکر کردن اوست . و به سبب فکرکردنش به درجات عالیه کمال رسیدند.))

از شما هم میخوام یکم این قضیه را جدی بگیرین و به من هم در این راه کمک کنین.